جدول جو
جدول جو

معنی ناخن فروکردن - جستجوی لغت در جدول جو

ناخن فروکردن
(صَ / صِ گِ رِ تَ)
کنایه از تأثیر کردن در مزاج:
کند نغمه مستانه ناخن فرو
که چون باد پیچد صدا در کدو.
ظهوری (از آنندراج).
- ناخن در جگر فروکردن. رجوع به ناخن در جگر شکستن شود:
فرو کرده ای ناخنی در جگر
نباشد چرا دیده گلبرگ تر؟
ظهوری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نوک ناخن را داخل چیزی کردن و خراشیدن، تاثیرکردن: کند نغمه مستانه ناخن فرو که چون باد پیچد صدا در کدو. (ظهوری)
فرهنگ لغت هوشیار